
در نشست سالانه کنوانسیون باپتیست جنوبی، نمایندگان به اجتناب از درمان ناباروری رأی دادند.
بزرگترین گروه پروتستان در ایالات متحده استفاده از لقاح آزمایشگاهی را محکوم کرده است، حرکتی که مطمئناً به نبرد داغ بر سر IVF و حقوق باروری دامن میزند.
روز چهارشنبه، در جریان نشست سالانه کنوانسیون باپتیست جنوبی، نمایندگان به قطعنامهای رأی دادند که از باپتیستهای جنوبی میخواهد “بر ارزش بیقید و شرط حق زندگی هر انسان، از جمله آنهایی که در مرحله جنینی هستند تاکید کنند و تنها از فناوریهای تولید مثلی استفاده کنند که منطبق با آن است”.
این قطعنامه از کنوانسیون باپتیست جنوبی – گروهی که شامل نزدیک به ۵۰۰۰۰ کلیسا و تقریباً ۱۳ میلیون عضو است – میخواهد که از IVF اجتناب کنند.
موفقیت این قطعنامه یک پیروزی بزرگ برای جنبش ضد سقط جنین است، که بخشهایی از آن مدتهاست با IVF مخالفت کردهاند، به این دلیل که ارائهدهندگان جنینهایی را ایجاد میکنند که در رحم زن کاشته نمیشوند یا پس از غربالگری به دلیل ناهنجاریهای ژنتیکی کنار گذاشته میشوند.
کلیسای کاتولیک قبلاً رسماً با IVF مخالف کردهاست، اما این موضوع از نظر تاریخی در میان پروتستانها به این بزرگی ظاهر نشدهاست. اکثریت پروتستانهای سفیدپوست غیر انجیلی، پروتستانهای انجیلی سفید و پروتستانهای سیاه همگی از دسترسی به IVF پشتیبانی میکنند.
IVF از زمانی که دادگاه عالی ایالت آلاباما در اوایل سال جاری حکم داد که جنینهای منجمد مانند “کودکان خارج رحمی” هستند، مورد توجه ملی در آمریکا قرار گرفته است، تصمیمی که باعث شد بسیاری از ارائه دهندگان IVF در این ایالت به طور موقت انجام آن را متوقف کنند.
انتظار میرود این هفته، سنای ایالات متحده به لایحهای رأی دهد که حق فدرال برای IVF را تدوین میکند. اگرچه انتظار نمیرود این لایحه تصویب شود، اما دموکراتهای سنا امیدوارند که جمهوریخواهان مخالفت خود را با درمان ناباروری که به طور گسترده محبوب است، رسما به ثبت برسانند.

حجتالاسلام و المسلمین محسن الویری با بیان اینکه یهودیان و مسیحیان علاقه و شیفتگی بسیاری به حضور در مراسم عزاداری امام حسین(ع) و کمک به برگزاری آن دارند، گفت: این موضوع حتی نزد پیروان ادیان غیرآسمانی مانند هندوها در شهرهای شیعهنشین هند به چشم میخورد و نشان میدهد که امام حسین(ع) سرمایه الهی مشترکی برای گرد هم آمدن همه دینباوران است.
واقعه عاشورا بارها از زوایا و دریچههای مختلف تحلیل و بررسی شده است، از نگاههای عرفانی و عاطفی گرفته تا نگاه تاریخی، کلامی و حتی فقهی. یکی از زوایایی که در دو دهه اخیر بیشتر بررسی شده بازتاب و کارکرد بینالادیانی عاشوراست و اینکه چنین واقعه بزرگی بین پیروان دیگر ادیان چه کارکردی دارد و چه ملاحظاتی باید درباره آن از سوی شیعیان رعایت شود.
خبرنگار درباره کارکرد بینالادیانی عاشورا با حجتالاسلام و المسلمین محسن الویری، مدیرگروه تاریخ دانشگاه باقر العلوم(ع) و سردبیر فصلنامه علمی پژوهشی تاریخ اسلام، گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانیم؛
آیا عاشورا کارکرد بینالادیانی دارد؟
عاشورا و فرهنگ عاشورا از چند جنبه آموزههایی مشترک با دیگر ادیان ابراهیمی و یا فرهنگهای مشابه با آنها دارد. افزون بر یکسان بودن آموزههای اصلی اسلام با دیگر ادیان ابراهیمی، شش موضوع درباره عاشورا میتواند با رویکردی بینالادیانی مد نظر قرار گیرد و با تکیه بر آنها همگرایی بین پیروان ادیان ابراهیمی تقویت شود؛
یک. معرفی امام حسین(ع) به عنوان میراثبر پیامبرانی همچون موسی کلیم الله و عیسی روح الله؛ در بندهایی از برخی زیارتنامهها به ویژه زیارت وارث، امام حسین(ع) به عنوان وارث همه پیامبران معرفی شده است که دو تن از این پیامبران حضرت موسی و حضرت عیسی؛ یعنی پیامبر یهودیان و مسیحیان هستند. در جایی دیگر آن حضرت وارث تورات و انجیل و زبور معرفی شده است. وقتی امام حسین(ع) به عنوان وارث پیامبران این دو دین بزرگ آسمانی و وارث کتاب آسمانی آنها معرفی شود، نقش الگو بودن آن امام در میان پیروان دیگر ادیان گسترده میشود و ظرفیت بسیار بزرگی برای همگرایی پیروان این ادیان با پیروان مکتب اهل بیت(ع) پدید میآید.
دو. اثرپذیری بخشهایی از سنت عزاداری شیعیان از عزاداری مسیحیان؛ در نگاه تاریخی وقتی بپذیریم که سنتهایی مانند عزاداری منجر به زخمیشدن بدن یا ریختهشدن خون از بدن از سنت عزاداری مسیحیان به جهان اسلام راه یافته باشد، میتوان ضمن هشدار نسبت به آمیختهشدن فرهنگ اسلامی با سنتهای ناپسند، از این موضوع به عنوان پیشنیه و پشتوانهای برای ارتباطات بین فرهنگی در آینده و یافتن راهی برای اثرگذاری متقابل بر مسیحیان بهره جست.
سه. علاقهمندی یهودیان و مسیحیان به حضور در مراسم عزاداری امام حسین(ع)؛ در مناطقی که پیروان دیگر ادیان، همزیستی مسالمتآمیزی با شیعیان دارند، تقریبا بدون استثنا علاقهمندی و بلکه شیفتگی بسیار زیادی به حضور در مراسم عزاداری امام حسین(ع) و کمک به برگزاری آن (مانند پذیرایی از عزاداران و مشارکت در هزینهها) و یا اجرای مراسمی مشابه مراسم شیعیان (مانند راهاندازی دسته سینهزنی و یا زیارت مضجع مطهر سیدالشهدا) دارند. این موضوع حتی نزد پیروان ادیان غیرآسمانی مانند هندوها در شهرهای شیعهنشین هند (مانند لکهنو) به چشم میخورد. این موضوع نیز کارکردی بینالادیانی دارد و به خوبی نشان میدهد که چگونه امام حسین(ع) سرمایه الهی مشترکی برای گرد هم آمدن همه دینباوران است و ثبت خاطرات و تجربههای فراوان مربوط به این موضوع میتواند به همدلی پیروان ادیان آسمانی با محوریت امام حسین(ع) مدد برساند.
چهار. بازتاب عاشورا در ادب مسیحی؛ یکی دیگر از عرصههای تعامل بینالادیانی دل سپردنها و شیفتگیهای پیروان دیگر ادیان به ویژه مسیحیان به امام حسین(ع) در قالب دلنوشتهها و سرودههای آنهاست. مجموعهای که آقای زائری در کتاب «پدر، پسر، روح القدس» گرد آورده است نمونه خوبی در این زمینه است. تکمیل اینگونه مطالعات و پژوهشها در مرحله نخست همگرایی نخبگان و سپس همگرایی تودهها را به دنبال خواهد داشت.
پنج. پژوهشهای پیروان ادیان دیگر درباره عاشورا؛ عرصه دیگری که البته یک عرصه نخبگانی است، پژوهشهایی است که از سوی شرقشناسان و شرقپژوهان درباره امام حسین(ع)، عاشورا و اربعین صورت میگیرد و به صورتی فزاینده ادامه دارد. در شماره ۱۳ و ۱۴ نشریه «اندیشه صادق» مقالهای را در نقد مدخل حسین بن علی در دائرهالمعارف اسلام نوشتم و نیز گزارشی از کتاب الوجهه کربلا که گزارش نظرسنجی آمریکاییها در اربعین سال ۲۰۱۵ است و اول آبان ۱۳۹۸ در کانال شخصی خود منتشر کردم. این نوع پژوهشها خاستگاه و انگیزه دینی ندارد ولی میتواند مستندی علمی برای پارهای گفتوگوهای بینالادیانی باشد.
شش. یکسانیهای پارهای تحلیلها از عاشورا و مصائب مسیح؛ پارهای از نگاهها و تحلیلهای رایج نزد ما درباره عاشورا و شهادت امام حسین(ع) مشابهتهایی با برخی نگاههای کلامی برخی از مسیحیان درباره به صلیب کشیده شدن عیسی مسیح(ع) دارد. صرفنظر از باور ما درباره عدم شهادت عیسی(ع) و صرفنظر از درست بودن یا درست نبودن اینگونه نگاهها در محیطهای شیعی، گفتوگو درباره مفاهیمی همچون رنج مقدس، فدا شدن برای آمرزش گناهان، و یکی شدن خون بنده خدا با خون خدا میتواند زمینهساز گفتوگوهایی بینالادیانی باشد.
با توجه به نکاتی که گفتید فکر میکنید برای تقویت کارکرد بین الادیانی از عاشورا باید چه قرائتی از آن ارائه داد و چه مواردی را پررنگتر کرد؟
با توجه به ظرفیتهای تاریخی و اجتماعی و حتی اندیشگی بزرگی که در پاسخ به پرسش اول به شش وجه از آن اشاره شد، سزاوار است که کوشش همه دوستداران اباعبدالله(ع) این باشد که ضمن پایبندی کامل و پای فشردن بر آموزههای ناب اسلامی منطبق بر قرائت مکتب اهل بیت(ع) از هر اقدامی که موجب تردید پیروان دیگر ادیان و حتی غیرباورمندان به دین در حقانیت مکتب تشیع و هراس از مسلمانان و شیعیان شوند، پرهیز کنند.
لازم نیست که قرائت نو و ویژه ادیان مختلف از عاشورا را ارائه کنیم، همین که مطالب سست و بیپایه را مطرح نکنیم و به نیازهای بشر امروز توجه کنیم و تعظیم شعائر حسینی را متناسب با آن انجام دهیم، از ظرفیتهای شگفت رسانه و هنر امروز برای انتقال مفاهیم عاشورایی به خوبی بهره ببریم و آموزههای مشترک بین ادیانی مانند ستمستیزی، اخلاقگرایی، ایثار و فداکاری را برجسته و پررنگتر کنیم، نقش همگرایی بینالادیانی عاشورا تقویت خواهد شد.
با توجه به سابقه مناسک عاشورایی در ایران و علاقه ایرانیان به این مناسک میتوان درباره پدیدهای به نام عاشورای ایرانی حرف زد و این واقعه چه تأثیری بر فرهنگ و سبک زندگی ایرانیان داشته است؟
برای پاسخ به این پرسش باید بین دو ساحت اندیشه و فرهنگ را تفکیک کرد. در ساحت اندیشه پاسخ این پرسش منفی است و در ساحت فرهنگ با تأملاتی میتوان به این پرسش پاسخ مثبت داد. هانری کُربَن که تعبیر اسلام ایرانی را به کار برد، نوعی خوانش و درک و فهم اسلام را به ایرانیان نسبت داده است که درباره تعمیم آن به دیگر عرصهها باید احتیاط کرد. همان تعبیر جناب کُربَن را هم نمیتوان جز با توجیهاتی پذیرفت تا چه برسد به این که با الهام از آن و الگو قرار دادن آن بخواهیم آموزههای بزرگ و والای اسلام ناب را به گونهای به یک نژاد و یا ساکنان یک خطه نسبت دهیم. اگر منظور از عاشورای ایرانی این باشد که این تلقی ایرانیان از یک رویداد تاریخی در سال ۶۱ است که به آن جنبه قدسی و ماورائی و جایگاهی بلند داده و انبوهی از تحلیلهای دینی و کلامی را با آن همراه ساخته است، این سخن صد در صد نادرست و ناصواب است.
عاشورا و فرهنگ عاشورا فراتر از این که بخشی از فرهنگ و اندیشه اسلامی باشد، نماد و بازتابدهنده همه اندیشهها و ارزشها و آموزههای اسلامی و معنویت و حقطلبی و خداخواهی و عصاره همه جریان حق در طول تاریخ است و به هیچ روی سزاوار نیست که با تعبیر عاشورای ایرانی آن را به خوانش ایرانیان از یک امر اصیل دینی و اسلامی فروبکاهیم و اگر مراد از عاشورای ایرانی این باشد که ایرانیان همچون همه دیگر اقوام مسلمان در مواجهه با این امر دینی فرهنگ ویژه خود را دارند، این حرف درستی است ولی به دلیل بدیهی بودن هیچ دلالت خاصی ندارد. همه اقوام در چگونگی اجرای احکام شرعی و مناسک دینی آداب و رسومی خاص خود را دارند، یعنی با وجود همسانی بنمایه احکام و وظایف و تکالیف شرعی جلوه بیرونی آنها نزد اقوام مختلف، متفاوت است.
به عنوان نمونه نماز گزاردن و روزه داشتن یک امر دینی مشترک بین همه مسلمانان است، ولی بدون تردید از کشور مراکش تا اندونزی هر گروه از مسلمانان آداب و رسوم ویژه خود را در چگونگی انجام این فرایض دارند به گونهای که میتوان از نماز جماعت مراکشی و مصری و اردنی و لبنانی و سوری و عراقی و ایرانی و پاکستانی و اندونزیایی سخن گفت و به همین ترتیب از روزهداری منسوب به این ملیتها حرف زد. اقامه عزای سیدالشهدا نیز چنین است و ایرانیان آداب و رسوم ویژه خود را در این باره دارند.
روشن است که در کشورهای مسلمان سنینشین فرهنگ عزاداری برای امام حسین(ع) رواج ندارد و ایرانیان به عنوان عاصمه جهان تشیع گستردهترین، ماندگارترین، پرشورترین مواجهه را با عزاداری سیدالشهدا دارند، ولی تعبیر عاشورای ایرانی از نظر جوهره، چیزی شبیه روزهداری اندونزیایی و نمازگزاری مراکشی است یعنی عاشورای حسینی سخن درست و مطابق واقع است ولی هیچ دلالت خاصی ندارد، چون به یک امر بدیهی اشاره میکند که نیازی به برجستهسازی ندارد. حتی در ایران هم عاشورای ایرانی عملا و حسب قومیتها قابل تحویل و تبدیل به عاشوراهای مختلف است؛ عاشورای آذری با عاشورای یزدی و یا عاشورای خراسانی با عاشورای لری و عاشورای مازنی با عاشورای خوزی متفاوت است، چون هر یک از این اقوام عزیز ایرانی آداب و رسوم ویژه خود را برای عزاداری دارند. ولی این یک پدیده فرهنگی است.
کتاب تسبیح عشق نوشته محمدعلی عجمی کوشیده است بازتاب امام حسین(ع) را در فرهنگ شفاهی مردم تاجیک بنمایاند. این کتاب به خوبی نشاندهنده یک فرهنگ متمایز از فرهنگ ایرانیان و صد البته با مشترکات فراوان در باره امام حسین(ع) در تاجیکستان است، ولی تعبیر عاشورای تاجیک و امام حسین تاجیک تعبیری نارسا و ابهامآفرین است.
پس تعبیر عاشورای ایرانی از نظر اندیشگی نادرست و از نظر فرهنگی تعبیری درست است، ولی چون فرقی بین عاشورا و نماز جماعت و روزهداری و دیگر مناسک دینی نیست، به کار بردن آن هیچ نوآوری ندارد. لذا پیشنهاد میکنم از این گونه واژهسازیهای رهزن که گاه ما را ناخواسته به چالشهای شناختی دردسرآفرینی میکشاند پرهیز شود.
شما بحثی را با عنوان نگاه امتگرا به عاشورا داشتهاید؛ اگر ممکن است مختصری درباره این موضوع سخن بگویید.
امام حسین(ع) در سخنان و موضعگیریهای خود بارها نکاتی را بیان کردهاند که نشان میدهد تراز و مقیاس و گستره حرکت آن حضرت، همه امت اسلامی است. از جمله مضامینی که در نامهای که در ایام اقامت در مکه برای پنج تن از سران طوائف ساکن بصره نوشتند و یا در سخنرانی مبسوط خود شاید در آستانه ترک مکه در منا که در آن بیش از پانزده بار به پیامبر اعظم(ص) به عنوان یک مرجع فکری و دینی مشترک بین همه مسلمانان استناد کردند.
مشهورترین سخن امام حسین(ع) در اینباره همان جمله معروفی است که در آغاز نهضت خود و در آستانه ترک مدینه در قالب وصیتنامهای خطاب به برادر ناتنی خود یعنی محمد بن حنفیه، در بیان انگیزه قیام خویش بیان کردند: «و أنّى لم أخرج أشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و إنمّا خرجت لطلب الاصلاح فى أمّه جدّى صلّى اللّه علیه و آله.» امام حسین(ع) در این عبارت گستره حرکت اصلاحی خود را به روشنی همه امت پیامبر یعنی امت اسلامی معرفی کردند.
نگاه امتگرا به عاشورا یعنی پیروی کردن از امام حسین(ع) و الگو قرار دادن آن حضرت در تبیین و تعظیم شعائر حسینی، نگاه امتگرا یعنی رعایت مصالح و مفاسد جامعه بزرگ اسلامی در چگونگی اقامه عزا بر سالار شهیدان، نگاه امتگرا یعنی پرهیز از تنگنظریهای سرزمینی و نژادی و مذهبی در ترویج مکتب عاشورا، نگاه امتگرا یعنی توجه کردن به پیامهای این نهضت فراتر از یک مذهب یا مکتب یا جریان خاص فقهی، کلامی و سیاسی و اجتماعی و برجسته ساختن پیامهایی که گرهگشای مشکلات همه گروههای موجود در امت اسلامی باشد.
بر این اساس، بیراه نیست اگر بگوییم تبیین و تعظیم فرهنگ عاشورا به گونهای که تنها برای مخاطبان شیعی جاذبه داشته باشد، و معطوف به نیازها و مصالح امت اسلامی نباشد، یک اقدام تقلیلگرایانه و جفا در حق آرمانهای والای این نهضت به شمار میرود و نگاه امتگرا چاره حل این مشکل و راه دور ماندن از این جفاست.

کشور چین بیشترین جمعیت بی دین جهان را درون خود جای داده است. با این حال، نگرش دولت چین نسبت به مذهب نوعی بدبینی و عدم تبلیغ است.
به گزارش تحریریه ردنا (ادیان نیوز)، چین بیشترین جمعیت بی دین جهان را دارد، و دولت چین و حزب حاکم کمونیست چین رسماً بیدین است.
علیرغم محدودیتهایی که در برخی از اشکال بیان و تجمع دینی وجود دارد، دین ممنوع نیست و آزادی دینی بهطور رسمی تحت قانون اساسی چین محافظت میشود.
در میان جمعیت عمومی چین، اعمال دینی بسیار متنوعی وجود دارد. اما نگرش دولت چین نسبت به مذهب نوعی بدبینی و عدم تبلیغ است.
بر اساس نظرسنجی گالوپ در سال ۲۰۱۲، ۴۷ درصد از مردم چین متقاعد شده که خداناباور بودند و ۳۰ درصد دیگر مذهبی نبودند.
در مقایسه، تنها ۱۴ درصد خود را مذهبی میدانستند.
نظرسنجی گالوپ در سال ۲۰۱۵ تعداد آتئیستهای متقاعد شده در چین را ۶۱ درصد نشان داد که ۲۹ درصد دیگر گفتند که مذهبی نیستند در حالی که فقط ۷ درصد مذهبی هستند.

دمدستیترین تحلیل به ما خواهد گفت ممنوعیت حجاب در تاجیکستان بازتاب سیاستی است که دولت امامعلی رحمان، رئیس جمهور مادامالعمر این کشور از سال ۱۹۹۷ دنبال میکند. اما، آیا واقعاً چرا تاجیکستان با اکثریت مسلمان حجاب را ممنوع کرد؟
به گزارش سرویس اجتماعی ردنا (ادیاننیوز)، در جدیدترین اقدام، مجلس علیای تاجیکستان با تصویب لایحه ممنوعیت شرکت کودکان در جشنهای دو عید فطر و قربان و همچنین حجاب اسلامی، واردات، فروش، پوشیدن و تبلیغ آنچه را که «لباسهای بیگانه با فرهنگ تاجیکستان» نامید، ممنوع کرد.
در این مصوبه که هفته گذشته به تصویب نمایندگان مجلس علیای تاجیکستان رسید از سبک حجابی که از خاورمیانه وارد آسیای میانه شده به عنوان نماد «اسلامگرایی افراطی» نام برده شده است.
بر اساس اصلاحاتی که در قانون تنظیم سنتها و جشنها صورت گرفته است، زنانی که از این قانون پیروی نکنند تقریباً ۷۰۰ یورو جریمه میشوند. مقامهای دولتی و مذهبی نیز در صورت تخطی از این قانون با جریمههایی به ترتیب ۴ هزار و ۶۹۴ یورو و ۵ هزار یورو مواجه میشوند.
مجلس علیای تاجیکستان در حالی این لایحه را تصویب کرده است که ۹۶ درصد این کشور ۱۰ میلیون نفری مسلمان هستند.
دولت تاجیکستان سالهاست به آنچه که «افراطگرایی» مینامد، توجه داشته است.
امامعلی رحمان برای پایان دادن به جنگ داخلی پنج ساله این کشور در سال ۱۹۹۷، ابتدا با اعطای امیتازاتی به حزب نهضت اسلامی تاجیکستان، راهی برای همزیستی مسالمتآمیز با این حزب مخالف ایجاد کرد.
بر اساس توافق صلح که با میانجیگری سازمان ملل متحد در این سال انجام شد، این حزب اسلامی توانست ۳۰ درصد دولت را در اختیار خود داشته باشد. همچنین نمایندگان این حزب در پارلمان تاجیکستان به عنوان نمایندگان مسلمانان شناخته میشدند.

امامعلی رحمان رئیس جمهور تاجیکستان با جورجا ملونی نخست وزیر ایتالیا در رم
اگرچه این حزب اسلامی به مرور زمان سکولارتر شده بود اما امامعلی رحمان توانست آن را از قدرت کنار بزند. در نهایت این حزب در سال ۲۰۱۵ پس از طرح اتهاماتی مبنی بر دست داشتن در یک کودتای نافرجام منحل شد.
همزمان با این اتفاقها، دولت امامعلی رحمان توجه خود را به آنچه که تأثیرات «افراطگرایی» در میان شهروندان تاجیکستان مینامید، معطوف کرد. تاجیکستان همچنین در آن سالها تلاش کرد تا با تقویت کنترل خود بر کشور، مانع تأثیر کشورهای همسایه بر شهروندان تاجیکستان شود.
در حالی که هیچ محدودیت قانونی برای ریش مردان در تاجیکستان وجود ندارد، اما گزارشهای متعدد حاکی از آن است که در دهه گذشته هزاران مرد تاجیک که ریشهای بلند داشتهاند مجبور شدهاند که خلاف میل خود آنها را بتراشند.
قانون مسئولیت والدین که از سال ۲۰۱۱ در تاجیکستان به اجرا درآمده، ورود افراد زیر ۱۸ سال به مساجد را ممنوع کرده است. همچنین بر اساس این قانون، افرادی که فرزندانشان را برای آموزش مذهبی به خارج از کشور بفرستند، مجازات خواهند شد.
در سال ۲۰۱۷، کمیته امور دینی تاجیکستان اعلام کرد که هزار و ۹۳۸ مسجد فقط در یک سال بسته شدهاند. بنا به گزارش این نهاد مذهبی، مساجد در این کشور با اکثریت مسلمان به چایخانه یا مرکز پزشکی تبدیل شدهاند.
تدوین قوانین جدید در مورد پوشش اسلامی در تاجیکستان پس از حمله مرگبار به یک سالن کنسرت در نزدیکی مسکو در ۲۲ مارس انجام شده است که به گفته مقامهای روسیه، چهار نفر از مظنونان این حمله، تاجیک هستند.

استقبال زنان تاجیک با لباسهای سنتی از دیوید کامرون وزیر امور خارجه بریتانیا هنگام بازدید از پروژه برق آبی نورک در حدود۷۰ کیلومتری دوشنبه پایتخت
کمیسیون آمریکا درباره آزادی مذهبی بینالمللی در گزارش سال ۲۰۲۳ خود، تاجیکستان را به عنوان «کشوری با نگرانی ویژه» معرفی کرد.
حجاب در بسیاری از کشورهای اروپایی محل مناقشه بوده است.
حزب راست افراطی «برای آزادی» هلند به رهبری خیرت ویلدرس که توانست در انتخابات پارلمانی این کشور پیروز شود، مدتهاست که ممنوعیت حجاب را به عنوان بخشی از برنامه خود اعلام کرده است.
فرانسه در سال ۲۰۰۴ قانونی را تصویب کرد که بر اساس آن، استفاده از نمادها یا لباسهای نشانگر وابستگی مذهبی در مدارس ممنوع شده است.
در اتریش نیز قانون مشابهی در سال ۲۰۱۷ تصویب شد که حجاب را در مدارس برای کودکان زیر ۱۰ سالگی ممنوع میکند، و والدین در صورت تخطی از این قانون ممکن است با جریمهای حدود ۴۴۰ یورو مواجه شوند.
همچنین ایتالیا از سال ۲۰۰۹ استفاده از بورکینی را برای زنان در استخرها و سواحل خود ممنوع کرده است.
علاوه بر این کشورها، آلمان، بلژیک، نروژ و بلغارستان پوشیدن برقع را در مدارس یا مؤسسات عمومی ممنوع کردهاند.
چند کشور با اکثریت مسلمان مانند تونس، کوزوو، جمهوری آذربایجان، قزاقستان و قرقیزستان نیز پوشیدن برقع و داشتن حجاب را در مدارس دولتی، دانشگاه ها یا ساختمان های دولتی ممنوع کردهاند.

تا به امروز هیچ مطالعهای انجام نشده بود که در آن بررسی شود دینمداری و معنادار دانستن زندگی چه ارتباطی با کاهش نشانگان افسردگی دارد. این موضوعی است که هدف پژوهشگران حاضر است.
بسیاری از مواقع میشنویم که تسلیم و سرسپردگی در برابر یک قدرت بالاتر میتواند احساس شادی و خوشبختی را برای انسان به ارمغان بیاورد و این احساسی است که بسیاری از پیروان ادیان در سراسر جهان در آن سهیم هستند. این مدّعا در مطالعه جدیدی که در نشریه «روندهای روانشناسی[1]» منتشر شده به اثبات رسیده است. به منظور انجام این مطالعه، یک نظرسنجی آنلاین بر روی 279 نفر (که 72% آنها زن بودند) انجام گرفت تا ارتباط میان سطح دینمداری و نشانگان افسردگی مورد بررسی قرار گیرد.
در پرسشنامه سؤالاتی درباره دینمداریِ باطنی افراد، معنادار دانستن زندگی و افسردگی، اضطراب و استرس مطرح شده بود. مورد اول یعنی دینمداری باطنی، به تجربه شخص مبنی بر ارتباط با مقدّسات یا ماوراء اشاره دارد. بارها به اثبات رسیده که این دست ارتباطات معنوی بر سلامت جسم و روان انسان تأثیرگذار است. به همین ترتیب، معنادار پنداشتن زندگی با احساس اضطراب، افسردگی و استرس ارتباط منفی دارد (یعنی باعث کاهش چنین احساساتی میشود).
نتایج مطالعه نشان داد که دینمداری باطنی 13% واریانس «معنادار پنداشتن زندگی» و 2% (این رقم به لحاظ آماری مهم است) واریانس «افسردگی» را تشکیل میدهد. با یکسان نگاه داشتن متغیّر «دینمداری باطنی»، پرده از تأثیرِ میانجیگرانه «معنادار پنداشتن زندگی» بر افسردگی برداشته شد (که قریب به 20% واریانس را تشکیل میداد).
این دستاورد بر مطالعات پیشین مهر تأیید میزند. نظریههایی وجود داشت دالّ بر این که دینمداری تأثیر مثبتی دارد، ولیکن این نظریهها از قدرت روشنگری کافی برخوردار نبودند. اما اکنون برای تأیید نظریههایی از این دست شواهد تجربی در اختیار داریم. البته از محدودیتهای این مطالعه میتوان به این موارد اشاره کرد که اکثر شرکتکنندگان در آن زن بودند و این که تنها یکی از ابعاد دینمداری (بعد باطنی) مورد مطالعه قرار گرفت.
شناخت رفتارها و عملکردهایی که موجب تقویت تأثیر مثبت دینمداری و مقابله با نشانگان افسردگی میشود، یکی از کاربردهای اصلی و عملی روانشناسی است. در حقیقت مطالعه حاضر ارزش معنا در زندگی را مورد تأکید قرار میدهد و نشان میدهد دین با معنادار ساختن زندگی انسان تأثیر مثبتی در وجود او حاصل میآورد.
جا دارد که در پژوهشهای آتی ارتباطات ناشناخته دیگر میان معنا در زندگی و افسردگی، اضطراب و استرس مورد بررسی قرار گیرد.
مطالعه اصلی تحت عنوان «معنا در زندگی، میانجی ارتباط میان دینمداری باطنی و نشانگان افسردگی[2]» به قلم جوآو کامپوس، جولیانا بردمیر و کلاریسا ترنتینی نوشته شده است.
ارجاعات:
[1] Trends in Psychology
[2] Meaning in Life as a Mediator of the Relationship Between Intrinsic Religiosity and Depression Symptoms